سایت تخصصی حاج فیروز افا زیرک کار

سایت ما در اینستاگرام :

instagram-hajfirooz

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیب سرخی» ثبت شده است



دو مناجات ناب با امام رضا (ع) از حاج فیروز آقا زیرک کار



دانلود فایل اول



دانلود فایل دوم


  • لبیک یا سید الشهدا (ع)

حاج فیروز زیرک‌کار: علاقه‌ عجیبی به امام رضا دارم؛ هر روز زیارتنامه می‌خوانم

در سن 78سالگی آنقدر سیمای نورانی و جذابی دارد که گویی کسالتی ندارند و این همان جذبه ای است که حداقل از هفتاد سال نوکری در این دستگاه به او عطا شده است. و چه زیبا گفت: "هر آنکسی که قدم زد در آستان حسین/عزیز هر دو جهان شد قسم به جان حسین

عقیق: وقتی به دیدارش می‌رفتیم با خود فکر می‌کردیم در میان سیل اشعاری که برایمان خواهد خواند غرق خواهیم شد چرا که هر کس او را بشناسد خواهد دانست که او برای هر جمله‌ای بیتی حاضر کرده‌است. اما افسوس که مرید و مرشد اهل بیت(ع) و فخر الذاکرین اینک چیزی یادش نیست حتی یک بیت که برایمان به یادگار بخواند. خودش میگفت  پس از سکته‌ای که کرده است اینگونه شده است و پسرش هم می‌گفت دکتر معالج پدرم گفت ایشان قبل از سکته‌ی قلبی سکته‌ی مغزی هم کرده‌اند که بر حافظه‌ی‌ ایشان اثر گذاشته است.او همه این اتفاقات را هم  خواست ومشییت  الهی می‌داند و راضی‌ است به رضایش. با او که سخن می گوییم تک تک واژه‌هایش بوی ارباب بی کفن سیدالشهدا (ع) می‌دهد و انگار دایره‌ی لغاتش محدود و معطوف است به نام امام حسین و اهل بیت(ع).علاقه عجیبی هم نسبت به امام رضا(ع)دارد و می‌گوید "تقریبا هر روز زیارت امام رضا(ع) را می‌خواند.

این شخص کسی نیست جز «حاج فیروز زیرک‌کار» که در میان جامعه مادحین و ذاکرین و دلسوختگان سیدالشهدا(ع) و در میان مردم تبریز و حتی سایر شهرهای کشورمان شناخته شده‌ است.شاید وقتی اسم حاج فیروز  می‌آید ناخودآگاه ذهن‌ها و یادها به سمت خراسان و مشهدالرضا می‌رود.حاج فیروز یعنی ذوب شدن در امام رضا(ع) که به گفته‌ خودش هرچه دارد از امام رئوف حضرت علی‌بن موسی‌الرضا(ع) است. حاج فیروز یعنی 28 صفر، صحن جمهوری،صحن آزادی،یعنی عاشق اباالجواد(ع) یعنی عشق بازی و...

در سن 78سالگی آنقدر سیمای نورانی و جذابی دارد که گویی کسالتی ندارند و این همان جذبه ای است که حداقل از هفتاد سال نوکری در این دستگاه به او عطا شده است. و چه زیبا گفت: "هر آنکسی که قدم زد در آستان حسین/عزیز هر دو جهان شد قسم به جان حسین."

خبرنگار تسنیم گفت‌وگویی صمیمانه‌ای با «حاج فیروز زیرک‌کار»  انجام داده است. هرچند دیگر این پیرغلام و نوکر سیدالشهدا(ع) به علت بیماری چیزی در یاد ندارد و خیلی مختصر به سوالات از همه آنچه به یاد دارد بر زبان می‌آورد. در لابه لای صحبت‌های حاج فیروز از عشق و ارادت خاص او نسبت به آقا امام رضا(عبارها می‌شنویم که به مناسبت ولادت آن امام همام بخش‌هایی از این گفت‌وگو را منتشر می‌کنیم.

وقتی از حاج فیروز از عشق و ارادتش به ائمه اطهار(ع) پرسیدیم چنین پاسخ داد که:

« علاقه‌ی عجیبی به امام رضا (ع) دارم. به یاد ندارم که چقدر مشهد مشرف شده‌ام اما هر روز زیارت ایشان را می‌خوانم. حدود 15  بار هم به کربلا مشرف شده‌ام خلاصه به همه‌ی ائمه ارادت دارم و زندگی خود را فدای آنها کرده‌ام.»

از حاج فیروز میخواهیم از زبان خودش کرامات وعنایاتی که از ائمه بزرگوار و یا از شفا گرفتن در هیئت‌ها خاطره ای برایمان نقل کند:

«حس می‌کردم ائمه همیشه حضورشان در مجالس و روضه‌های ما هست و توجه خاصی به ما دارند. یک روز در هیئت شعر میخواندم و حال عجیبی برایم دست داده بود چند تا سیلی محکم به صورت خودم زدم و اصلا چیزی نفهمیدم مجلس که تمام شد آمدم خانه تازه وارد شده بودم که در زدند رفتم در را باز کردم دیدم دو نفر با ماشین آمده اند دم در و یک بچه داخل ماشین گریه میکند پرسیدم چه شده است؟گفتند: ما همگی در روضه امشب بودیم، وقتی که شما با شور و هیجان شعر میگفتید و به خوتان سیلی میزدید آن بچه شخصی را دیده است که با لباس سفید و صورت نورانی پیش شما بود و می فرمود:" به خودتان سیلی نزنید".


منبع:تسنیم

  • لبیک یا سید الشهدا (ع)


زندگی نامه پیرغلام اباعبدالله حاج فیروز آقا زیرک کار تدوین شده در شبکه آذربایجان غربی سیری در احوالات حاج فیروز و مصاحبه با دیگر ذاکران درباره حاج فیروز آقا

 

دانلود کلیپ

  • لبیک یا سید الشهدا (ع)

اهراب نیوز: به خیل ها لقب «فخرالذاکرین» داده اند؛ اصلا در همین روز و روزگار به هرکسی که چند کلمه می خواند جمعی از سر ندانم کاری یا خدایی ناکرده با انگیزه های دیگر، «فخرالذاکرین» می گویند؛ اما مهم آن است که مردم به فخر بودنش ایمان داشته باشند. حاج فیروز«فخرالذاکرین» ما تبریزی هاست. به قول خودش هشتاد سال است که ساکن این درگاه است. شغل خودش «روفه گری فرش» را حفظ کرده و مداحی را شغل و محل درآمد نمی داند. گفت و گوی ما با فخرالذاکرین، در خانه قدیمی اش در محله شتربان تبریز انجام شد.



بفرمایید از چه زمانی شروع به مداحی کردید؟

تقریباً از ۱۸ سالگی شروع به مداحی کردن نموده ام و الان هم که ۷۴ سال دارم همچنان مداحی می کنم. مداحی را از هیئت محله خودمان که بعدها بنام هیئت عزاداران شهدای کربلا شهرت یافت آغاز کرده ام. آن زمان آقای حاج حسن شفیع پور مداح هیئت بود و بعدها آقای غلامرضا شیعه خلص نیز در همان هیئت حضور یافتند.

اساتید شما در مداحی چه کسانی بودند؟

اولین استادم حاج حسن شفیع پور بود. همچنین از محضر حاج علی شبابی بهره برده ام. بعدها نیز سالیان دراز محضر استاد عابد استفاده کرده ام.


از شعر کدام شاعران بیشتر استفاده می کنید؟

در بین شعرای فارسی گو از اشعار نیّر تبریزی، فؤاد کرمانی، عمان سامانی و استاد محمد عابد و در نوحه های ترکی از اشعار شعرایی مانند حسین سعدی زمان، ذهنی، ذهنی زاده، شهاب، صافی و صحاف.



سبک کدام یک از مداحان را می پسندید و سرلوحه و سرمشق خود قرار داده اید؟

هر کدام از سبک ها در جای خود زیبا و دلپسند هستند اما من سبک حاج حسن فراهتی را بیشتر می پسندم و در حقیقت هم سبک ایشان را الگوی خود قرار داده ام.


مداحی ترکی چه تفاوتی با مداحی فارسی دارد؟

با توجه به تفاوت زبان و فاصله مکانی یکسری تفاوت های با هم دارند. سبک مداحی تبریز یک جور است و سبک مداحی تهران و مناطق فارس زبان یک جور دیگر. هر کدام زیبایی های خاص خودشان را دارند. اما روی هم رفته مداحی فارسی با توجه به آهنگ و وزن مداحی و صدای مداحان در تعریف و این قبیل چیزها شیرین تر است و مداحی ترکی نیز سوزناک است و از این لحاظ ارزشمند می باشد.


هیئت های عزاداری امروز تبریز چه فرقی با هیئت های عزاداری دوران گذشته دارند؟

به عقیده من در گذشته هیئت های عزاداری از لحاظ معنوی پربارتر بودند اما امروز شرایط دیگری حاکم است. یکسری مشکلات در هیئت ها داریم که بایستی روی شان کار شود. یکی از این مشکلات پرداخت اندک به مسایل شرعی و حقیقی است. البته این مشکل بیشتر ریشه در حضور کمتر علما در هیئت های عزاداری دارد. بنابراین روحانیون بایستی با حضور فیزیکی خود در مجالس عزاداری، برای مداحان و عزاداران ارایه طریق نمایند. در هیئت عزاداری محله ما یعنی سینه زنان محله شتربان زمانی حاج آقا انزابی حضور می یافتند و تا آخر مجلس می نشستند و سخنرانی هم می کردند. زمانی هم حاج آقای میرمحمود همینطور حضور داشتند. امروز هر چند روخانی ثابتی در هیئت نداریم با این حال آقای محمدتقی عبادی به عنوان سخنران و مفسر قرآن همچنان وظایف روحانیون قبلی را بر عهده دارن.

هیئت های عزاداری عرب و عجم چه تفاوتهایی با هم دارند؟

عرب ها پوشش عربی دارند و دو دستی سینه می زنند درحالی که عجم ها با پوشش معمولی جامعه در دستجات حضور یافته و با یک دست سینه می زنند. در سبک نوحه نیز دارای تفاوت هایی هستند. البته عرب ها با زنجیرزنان نیز در پوشش دارای تفاوت های فاحشی هستند. لباس عرب ها از قسمت جلو باز است برای سینه زدن ولی لباس زنجیرزنان از پشت باز است.از قدیم الایام در تبریز رسم بر این است که هر محله دارای سه دسته عزاداری زنجیرزن، عرب و عجم سینه زن است. این دسته جات در ماه محرم نیز به ترتیب در بازار تبریز حضور می یابند. این سه دسته در نوع علم هایی که استفاده می کنند نیز متفاوت هستند و در حقیقت هرکدام دارای علم های مختص خود هستند.


از زنجیرزنی سخن به میان آوردید، چرا زنجیرزنی کم رونق شده است؟

امروزه برخی از جوانان خجالت می کشند زنجیر بزنند. از طرف دیگر عموماً مسایل نمادین مانند زنجیرزنی و شبیه خوانی کم رونق شده اند. مردم امروز بیشتر طالب سخن هستند. هرچند همه اینها برای نشان دادن ارادت ما نسبت به امام حسین(ع) است اما بایستی قبول کنیم که دیدگاه جوانان امروزی با دیدگاه ما فرق می کند و احتمالاً برخی از آنها با زنجیرزنی چندان موافق نیستند.


در این بین چه کاری از دست مداحان برمی آید؟

بایستی به جوانان تفهیم کنند که امام حسین کیست و چگونه می توان ایشان و مکتب شان را شناخت. راه و روش هیئت آمدن چگونه بایستی باشد. گریه کردن برای امام حسین(ع) یعنی مقابله با ظلم و دفاع از مظلوم و افشاگری ظالم. گریه برای امام حسین(ع) در دنیا ظالمان راشناساندن و به فریاد مظلومان پاسخ دادن است. اگر برای گریه ثوابی هست برای این گریه است نه برای مشکلات خود گریه کردن.گریه بایستی وسیله ای برای رسیدن به آرمان ها باشد. لازم است در تمام هیئت ها ابتدا مداحان مسائل اخلاقی را به مردم برسانند و بعد مسائل توحیدی و خداشناسی عرضه شود و آنگاه اهداف و آرمان های حضرت اباعبدالله الحسین مطرح شوند. اینکه امام برای چه شهید شده اند؟ در یک کلام مداح بایستی نخست خود براین موارد آگاه باشد تا بتواند نسل جوان را نیز روشن کند. در حقیقت ما با گریه کردن بر مصائب اهل بیت(ع) حس شیعه بودن خود را نشان می دهیم.


هیئت های عزاداری ما امروز با چه آسیب هایی مواجه هستند؟

متأسفانه امروزه اغلب مداحان فکرشان را بر گریه کردن حضار تمرکز می کنند و این مشکل بزرگی است. مداح بایستی ائمه اطهار را بشناساند، مسائل توحیدی و شرعی را بیان کند، فلسفه گریه بر سیدالشهدا را مطرح نماید و به حاضران در مجالس عزاداری این نکته را تفهیم کند که گریه برای امام حسین برای این است که برنماز خود پایبند بوده و در عمل به واجبات دینی خود پیشرو باشیم.


در بین شعرای نوحه، اشعار کدام شاعر را بیشتر می پسندید؟

در فارسی اشعار عمران سامانی تا اندازه ای جهت دار، عرفانی و انقلابی هستند و اشعار نیّر و استاد عابد نیز هکذا. و در بین شعرای ترکی نیز اشعار آقای حسین سعدی زمان، ذهنی زاده، شهاب و شأنی برایم بیشتر جذاب هستند.


در یک جمله «مداحی» را تعریف کنید؟

مداحی احیاگری مقام سیدالشهدا، ایستادن در مقابل ظلم و ستم، افشا کردن چهره ظالمان و تفهیم کردن گریه بر سیدالشهدا برای مردم است. هرکس که توانایی و استعداد گریاندن مردم را داشته باشد مالک بر قلوب آنها خواهد بود و این خود یک هنر است. فرقی نمی کند که این هنرمندی با عشر خواندن اتفاق افتد یا با صدا و آهنگ زیبا. هیئت ها امروزه واقعاً مشکلات زیادی را از دوش مردم بر می دارند. جهیزیه می دهند، از نیازمندان دستگیری می کنند و از بدهکاران حمایت می نمایند. الحمدلله که از این قبیل موارد در هیئت های عزاداری زیاد شاهد هستیم.


چه توصیه ای برای شرکت کنندگان در هیئت های عزاداری دارید؟

به عقیده من نسل جوانی که در هیئت ها حضور می یابند سعی کنند حضورشان فقط به خاطر حضرت سیدالشهدا باشد. بعضاً شاهد برخی مرید بازی ها هستیم از این کارها نکنند. قبل از هر چیز سیدالشهدا و رضایت خداوند رامدنظر قراردهند. در برگزاری مجالس عزاداری، هیئت رفتن و نذری دادن هدف بایستی سیدالشهدا و خدا باشد. شهرت بازی وارد نشود که آدمی دست خالی می ماند. اگر با بصیرت کامل در هیئت های عزاداری حضور یابند. بدون شک نتیجه می گیرند.


در پایان یک خاطره از دوران مداحی گری تان؟

روزی در هیئت شهدا گمنام بودم. مداحان حاضر در جلسه به حضرت زهرا(س) متوسل شده بودند. بعد از همه، من نیز شروع به خواندن نوحه کردم. مجلس گرم بود و من حال خوبی داشتم. بعد از اندکی بلند شده و ایستاده به خواندن ادامه دادم. حالم عوض شد و چند سیلی به خود زدم. ظهر هنگام نماز که هیئت تمام شد یک نفر مرا به خانه مان آورد. بعد از مدت زمان کوتاهی صاحب خانه و یک نفر که مهندس بود و نمی شناختم خانه ما آمدند. کودکی نیز همراه خود آورده بودند. گفتند این کودک چیزی دیده که می خواهد برایتان بگوید. بچه گفت وقتی شما به صورت تان سیلی می زدید من شاهد بودم که نوری به شکل انسان از در اتاق وارد مجلس شد. اما من صورت اش را ندیدم چرا که خیلی نورانی بود. کنار شما ایستاد. دست اش را به صورت شما می کشید و می گفت صورت تان را سیلی نزنید. وقتی هم شما تمام کردید و نشستید زمین، آن نور هم از مجلس خارج شد و رفت.

  • لبیک یا سید الشهدا (ع)